۱۳۹۶ فروردین ۲, چهارشنبه

سبک زندگی

چکیده
یکی از مهم‌ترین الزامات تحقق آرمان‏ها و اهداف جامعه مطلوب اسلامی – ایرانی، نهادی‏ شدن شکل خاصی از سبک زندگی است. سبک زندگی اگرچه به‌شدت به علائق و سلایق و انتخاب‏های فردی وابسته است، اما در یک جامعه و در یک برهه خاص از زمان واجد اشتراکات فراوانی نیز هست. برکنار از تمایزات و تفاوت‏های بی‏شمار در سبک‏های زندگی فردی و به‌منظور فراهم‏سازی بستر اجتماعی – فرهنگی تحقق جامعه مطلوب باید در بین قاطبه‏ی جامعه، سبک زندگی متناسب و هماهنگی با اهداف و آرمان‌های نظام اجتماعی نیز جاری و ساری شود. به‌عبارت‌دیگر در صورت ناسازگاری بین سبک زندگی آحاد جامعه با آرمان‏ها و ارزش‏های کلان نظام اجتماعی-سیاسی، امکان نیل به جامعه مطلوب فراهم نخواهد بود.
سبک زندگی افراد را می‌توان از طریق مطالعه دو بعد رفتار انسان، شامل رفتار انسان در فراغت و مصرف و رفتار انسان در کار و شغل و فعالیت اقتصادی بررسی کرد. در این مقاله با بررسی سبک و الگوی رفتار ایرانیان در فعالیت‌های اقتصادی و کسب‌وکار و ذیل مقوله فرهنگ و اخلاق کار، چالش‌ها و موانع پیشرفت و بالندگی تبیین و در انتها سبک زندگی متناسب با الگوی ایرانی – اسلامی پیشرفت در حوزه‌ی کار و فعالیت اقتصادی تبیین می‌گردد. در این مقاله با روش تحلیل اسنادی و استفاده از داده‌های ثانویه، موانع و مشکلات نهادینه شدن سبک زندگی متناسب با الگوی ایرانی – اسلامی پیشرفت، استخراج می‌شود و در انتها راه‌کارهای تقویت اخلاق کار و سبک زندگی متناسب با پیشرفت ارائه می‌گردد.
مقدمه
انقلاب اسلامی ایرآن‌که بر اساس آرمان‌های ناب الهی تأسیس گردید، طلایه‌دار گفتمانی نویدبخش و تحقق‌بخش الگویی متفاوت از توسعه و پیشرفت است که در آن تعامل پایدار انسان با محیط از یکسو و رشد و تکامل فرد و جامعه از سوی دیگر تضمین‌شده باشد. در این گفتمان از پیشرفت، سبک زندگی مردم واجد اهمیت فراوانی است. سبک زندگی‌بخش حقیقی و محتوایی گفتمان انقلاب اسلامی را می‌سازد
و از رهگذر آن می‌توان به اثربخش بودن عملکرد نظام در نیل به اهداف و آرمان‌های انقلاب پی برد. الگوی کار و فراغت ایرانیان، الگوی روابط اجتماعی، میزان پایبندی به خانواده، میزان پایبندی به تعهدات، قانون‌گرایی، سبک‌رفتار در شهر و خیابان و اماکن عمومی، الگوی روابط حاکم بر نظام اقتصادی، الگوی روابط حاکم بین مردم و مسئولین، الگوی مصرف، الگوی برگزاری جشن‌ها، الگوی برگزاری مراسم عزاداری، الگوی معماری و خانه‌سازی، الگوی تغذیه و پوشش، رفتار مردم در ترافیک و رانندگی و … جملگی نشان می‌دهد جامعه تا چه اندازه مطابق با هویت و فرهنگ تاریخی و بومی خود عمل می‌کند و تا چه اندازه از این میراث فاصله گرفته است.
در این مقاله نسبت بین سبک زندگی و توسعه و پیشرفت در سطح ملی موردتوجه است و برای این مقصود اخلاق کار ایرانیان را موردتوجه قرار می‌دهد که مهم‌ترین نسبت را با توسعه و پیشرفت در اغلب زمینه‌ها دارد. در این مقاله احتیاج به راین است که اگر اخلاق و فرهنگ کار و فعالیت اقتصادی ایرانیان مطابق باارزش‌ها و هنجارهای دینی و اسلامی صورت پذیرد، سبک زندگی متناسب با عرصه‌های مختلف پیشرفت نهادینه خواهد شد.
بدیهی است سبک زندگی مقوله‌ای است خرد و در سطح فرد بکار می‌رود و توسعه و پیشرفت در سطح کلان و در سطح نظام اجتماعی. در این میان حلقه‌های واسطی قرار دارند که نسبت بین افراد و کل جامعه را برقرار می‌سازند. این واسطه‌ها عبارت‌اند از خانواده، رسانه‌ها، مدرسه و دانشگاه، احزاب و تشکل‌های سیاسی، مساجد و پایگاه‌های مذهبی، باشگاه‌ها و کلوپ‌های ورزشی و تفریحی، فضای مجازی و اینترنت.
البته در اثربخش‌ بودن هر یک از این نهادها، گروه‌های مرجع نقش بارزی ایفا می‌کنند. لذا درزمینهٔ تعدیل و تنظیم سبک زندگی و ارائه راه‌کار در تقویت اخلاق کار ایرانی – اسلامی، گروه‌های مرجع نقش مؤثری دارند. در این مقاله با روش تحلیل اسنادی و بهره‌گیری از داده‌های ثانویه، موانع و مشکلات نهادینه شدن سبک زندگی متناسب با الگوی ایرانی – اسلامی پیشرفت، استخراج می‌شود و در انتها راه‌کارهای تقویت اخلاق کار و سبک زندگی متناسب با پیشرفت ارائه می‌گردد.
ضرورت تدوین الگوی بومی توسعه و پیشرفت
امروزه اغلب متفکران تأکیددارند که هیچ مدلی از توسعه بدون مبانی ارزشی، فرهنگی و ایدئولوژیکی وجود ندارد و همه تفاوت‌هایی که در مفهوم «توسعه» وجود دارد به مختصات جامعه آرمانی در این تعاریف و نظریه‌ها مربوط است. توسعه در مکاتب لیبرالیستی و سوسیالیستی هر یک‌بر مبنایی متافیزیکی استوارند که الزاماً با بررسی‌های علمی قابل تصدیق یا تکذیب نیستند.
این امر ایجاب می‌کند که در ترسیم مدل بومی پیشرفت بر اساس مبانی ارزشی و فرهنگی خود عمل کنیم. به‌علاوه تجربه توسعه در کشورها و نظام‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که از بطن مدرنیته و روشنگری به وجود آمده‌اند حاکی از این واقعیت است که این جوامع در جریان عملکرد خود نه‌تنها به وعده‏ها و آرمان‏های خود تحقق نبخشیدند بلکه عوارض و پیامدهای مخربی مانند جنگ‌، استعمار، استثمار و اشکال جدید بردگی، آسیب‌های اجتماعی، ازهم‌گسیختگی نهاد خانواده، فردگرایی لجام‌گسیخته، تبعیض نژادی، فاشیسم، توتالیتاریسم، انواع بیماری‏، ایدز، فقر و گرسنگی، انتشار گازهای گلخانه‏ای، گرم شدن زمین و سایر مخاطرات زیست‌محیطی را بر جای گذاشتند.
ازاین‌رو نقد مدرنیته و روایت اروپامدارانه توسعه (میر سپاسی، ۱۳۸۵) در بین متفکران و اندیشمندان چنان جدی است که موجب شده غرب جایگاه خود را به‌عنوان الگوی بهترین نظام از دست بدهد.
سبک زندگی
اصطلاح سبک زندگی نخستین بار توسط وبر معرفی شد (Weber, 1919) که آن را ابزار مفهومی مهمی در مدل چندبعدی قشربندی اجتماعی قلمداد می‌کرد که چالشی بود با مدل تعیّن اقتصادی موردنظر مارکس (بنت، ۱۳۸۶: ۹۸). وبر برخلاف مارکس معتقد بود که مفاهیم منزلت و تعلق فراتر از مسائل صاف و سادس طبقاتی است و مسائل مربوط به «برازندگی و سلیقه» و تجسم بصری آن در مُد و ترجیحات فراغتی را نیز شامل می‌شود (بنت، ۹۸). اهمیت سبک زندگی برای درک روابط میان ثروت، منزلت و قدرت در جامعه مصرفی به نحو درخشانی در مطالعه ویلن درباره طبقه مرفه نوظهور در آمریکای اواخر قرن نوزدهم نشان داده‌شده است.
این طبق مرفه از افرادی تشکیل می‌شد که ثروت و منزلت خود را با تلاش و کار سخت و شدید و انباشت سرمایه به چنگ آورده بودند. ویلن نشان می‌دهد که این طبقه مرفه با تقلید از سبک زندگی طبقات بالای اروپایی منزلت خود را به نمایش می‌گذارد و از طریق تقلید فعالیت‌های فراغتی، مُد، لباس و آرایش به مصرف نمایشی می‌پردازد.
ریمل نیز در تبیین حیات ذهنی انسان کلان‌شهری به فرایندهای تمایز یابی فرد در انبوه مردم می‌پردازد و از این طریق تأثیر قابل‌توجهی بر نظری کنونی سبک زندگی برجای گذاشته است. ازنظر ریمل عمل مصرف یکی از عناصر مهم و راهگشا در برساختن هویت‌ها و سبک‌های زندگی در کلان‌شهرها است.
مفهوم سبک زندگی پس از وبر، ریمل و ویلن، از سال‌های نخست ده ۱۹۹۰ مجدداً در آراء نظریه‌پردازان اجتماعی و فرهنگی معاصر چون بوردی و (Bourdieu, 1984) فیدرستون (Featherston, 1991)، شلیدی (Shields, 1992a, 1992 b)، تایمر (Reimer, 1995a) و چنی (Chaney, 1996) وارد مباحث جامعه‌شناسی شد ( بنت، ۱۳۸۶: ۱۰۰).
بوردی و در اثر شاخص خود تمایز (۱۹۸۴) با بسط اندیشه‌های وبر، ریمل و ویلن سبک زندگی را چنان بازتاب منزلت اجتماعی مفهوم‌پردازی می‌کند. طبق استدلال بوردی و، سبک زندگی افراد. پیام‌هایی درباره سطح ثروت، موفقیت و شأن و منزلت آنان به جامعه صادر می‌کند. (بنت، ۱۰۰)
البته بوردی و به‌رغم اعتماد به تأملی بودن سبک زندگی، آن را متأثر از عوامل تعین‌بخش طبقاتی و فرهنگی قلمداد می‌کند. بوردی و بران است که زمینه‌های ساختاری طبقه و فرهنگ از طریق شکل دادن به عادات، خلقیات و منش افراد (Habitus) بر سبک زندگی، علائق، سلایق و ذائقه‌های آن‌ها اثر می‌گذارند.
در مقابل، چنی معتقد است که اصرار بوردی و بر نقش تعین‌بخش طبقه و زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی مترتب بران، به نفی بی‌محابای کیفیات مربوط به بازاندیشی و مقاومت و گزینش‌های فرد در زندگی روزمره می‌انجامد. چنی سبک‌های زندگی را نشانگر تأمل گری فزاینده‌ای قلمداد می‌کند که افراد در عمل و در جریان زندگی روزمره به نمایش می‌گذارند. (بنت، ۱۳۸۶: ۱۰۲)
چنی بین سبک زندگی و روش زندگی تمایز قائل است. ازنظر او سبک‌های زندگی برنامه‌های خلاقی هستند که بر پای «نمایش قدرت و صلاحیت مصرف‌کننده» استوارند، درحالی‌که روش‌های زندگی نوعاً‌ به اجتماع کم‌وبیش پایداری تعلق دارند و در هنجارها و مناسک مشترک و الگوهای نظم اجتماعی به نمایش درمی‌آیند. (Chaney, 1996: 92,97)
با این توصیف می‌توان دریافت که در ادبیات جامعه‌شناسی دو برداشت و مفهوم‌سازی درباره سبک زندگی وجود دارد، یکی مربوط به دهه‌ی ۱۹۲۰ که سبک زندگی معرف ثروت و موقعیت اجتماعی افراد و غالباً به‌عنوان شاخص تعیین طبقه اجتماعی به‌کاررفته است و دیگری به‌عنوان شکل اجتماعی نوینی که تنها در متن تغییرات مدرنیته و رشد فرهنگ مصرف‌گرایی معنا می‌یابد.
در این معنا سبک زندگی راهی است برای تعریف ارزش‌ها و نگرش‌ها و رفتارهای افراد که اهمیت آن برای تحلیل‌های اجتماعی روزبه‌روز، افزایش می‌یابد (اباذری و چاووشیان ۱۳۸۱)؛ به‌عبارت‌دیگر یک دیدگاه با رویکردی ساختاری، انتقادی و بازتولیدگرایانه به سبک زندگی می‌نگرد و بر نقش منابع و عوامل قدرت در شکل دادن به ذائقه‌ها، سبک‌ها و علائق و ترجیحات افراد تأکید می‌کند (بوردی و، ۱۹۸۴) و دیدگاه دوم با رویکرد پدیدارشناسانه و واحدی انتخاب عقلانی بر نقش کنشگران در انتخاب و تعیین سبک زندگی صحه می‌گذارد.
در دیدگاه اخیر اعتقاد بر این است که عصر امروز در اثر شماری از عوامل به هم وابسته فکری – علمی – فرهنگی – اقتصادی – فنّاورانه و … دارای ویژگی‌های منحصربه‌فردی است که ازجمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به تجربه تغییر و تحولات پرشتاب و چشمگیر در زندگی (برمن، ۱۳۸۱: ۱۴)، کاسته شدن از نقش منابع سنتی اقتدار مانند طبقه، مذهب، جنسیت، نژاد و نظایر آن (بنت، ۱۳۸۶) و گسترش تمایلات و رویکردهای فردگرایانه و خودخواهانه (سید من، ۱۳۸۶) اشاره کرد.
از دیگر ویژگی‌های بارز عصر نوین درهم‌فشردگی مکان و زمان (رابرت سون، ۱۹۹۲، داروی، ۲۰۰۱) و از بین رفتن مرزهای جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی در اثر گسترش نقش رسانه‌های ارتباطی و تحرک و جابه‌جایی گسترده انسان‌ها در پهنه‌های فرهنگی است. این عوامل باعث شده‌اند دامنه‌ی انتخاب‌ها و گزینش‌های فرد در نظام اجتماعی گسترش یابد و از نقش و اثر عوامل ساختاری – سنتی مانند خانواده، جنسیت، طبقه، قومیت؛ مذهب، نژاد و نظایر آن در شکل‌دهی به کنش‌های فرد تا حدود قابل‌توجهی کاسته شود.
در مقابل رویکرد ساختاری، انتقادی و بازتولید گرا در صحت و اعتبار این ادعا که مدرنیته آزادی و خلاقیت را برای انسان‌ها به ارمغان آورده، تشکیک می‌کند و با بدبینی به مدرنیته نگریسته و ماحصل آن را قفس آهنین، استعمار زیست جهان، استثمار و سلطه، ازخودبیگانگی و بی‌معنایی، گسترش فرایند کالایی شدن، مصرف‌گرایی، جامعه مصرفی، جامعه توده‌ای و … ارزیابی می‌نماید. به همین دلیل بر نقش قدرتمندان و طبقه برخوردار جوامع توسعه‌یافته در شکل‌دهی بر نیازها و ذائقه‌های توده‌های مردم تأکید می‌کند که بدین منوال بر تداوم جریان انباشت ثروت و قدرت خود مهر تضمین می‌زنند.
با توجه به تفوق رویکردهای انتقادی در غلبه بر فرارود‌های گفتمان توسعه و مدرنیته غربی و نیز مسائل و مشکلات فزاینده اقتصادی و اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جهان توسعه‌یافته، جنبش‌های اجتماعی هویت گرا در اغلب جوامع سر برآورد که از آن‌ها به‌عنوان مهم‌ترین جلوه‌های خودآگاهی و بیداری فرهنگی جوامع غیرعربی درمی‌بردن به‌ضرورت ایجاد تمدنی بالنده مبتنی برریشه‌های فرهنگی خودی یادشده است. بی‌شک از پیشگامان این خودآگاهی‌ها انقلاب اسلامی ایران است که با تأکید بر خودباوری و تکیه‌بر فرهنگ و هویت ریشه‌دار اسلامی – ایرانی درصدد ایجاد جامعه و تمدن بالنده نوینی برآمد و موفقیت نظام برآمده از آن در ایجاد تمدن نوین اسلامی، الهام‌بخش سایر جنبش‌های بیداری در سراسر جهان خواهد بود.
آسیب‌شناسی سبک زندگی ایرانیان در حوزه فرهنگ و اخلاق کار
بررسی‏های کارشناسان مسائل اجتماعی ایران، مدیران، نخبگان فرهنگی و سیاسی نشان می‏دهد که اخلاق و فرهنگ کار در ایران در مقایسه با کشورها و جوامع صنعتی در سطح پایین‏تری قرار دارد.
مسئولان و رهبران سیاسی و اجتماعی کشور نیز در پیام‏ها و سخنرانی‏های مختلف بر این مسئله تأکید می‏کنند. نتایج درس گروهی‌ها و مطالعات انجام‌شده (معیدفر، ۱۳۸۰، رجب‌زاده، ۱۳۷۶، معصومی راد، ۱۳۹۰) نشان می‏دهد که فرهنگ و اخلاق کار در ایران ضعیف است و بنابراین لازم است فقدان فرهنگ و اخلاق کار مناسب در جامعه به‏عنوان یک معضل اقتصادی و اجتماعی تلقی شود و برای شناسایی بهتر وضع موجود ازنظر فرهنگ و اخلاق کار و عوامل مرتبط با آن مطالعاتی از طرف اندیشمندان و آگاهان به مسائل اجتماعی کشور صورت گیرد.
نتایج مطالعات آماری، اسنادی و پیمایشی متعددی نشان می‌دهد که وضعیت جامعه ازنظر پایبندی به اخلاق کار چندان رضایت‌بخش نیست و فاقد ویژگی‌های لازم برای تحقق الگوی ایرانی – اسلامی پیشرفت است.
بر اساس نتایج یک پژوهش، در جامعه ایران اکثریتی معادل ۴/۸۱ درصد اعتقاددارند که «روزی هر کس به‌قدر قسمت اوست» و ۵/۸۹ درصد نیز در خصوص کار و فعالیت اقتصادی به سرنوشت و قضا و قدر باور دارند. (محسنی، ۱۳۷۹: ۴۰۴) از مصادیق و نشانه‌های بارز ضعف اخلاق کار در ایران، می‌توان به گریز از محل کار، بی‌انگیزگی، اتلاف وقت در محل کار، سرگردانی افراد در مراجعات به سازمان‌ها وادارات دولتی و خصوصی و… اشاره نمود.
برخی حتی این مسئله را مطرح نموده‌اند که ما در سطح ملی شاهد نوعی بحران در تلقی از کار، ثروت‌اندوزی و انباشت سرمایه و مفاهیم مرتبط با آن و به‌طورکلی فرهنگ مربوط به کار هستیم.
مطالعه وجدان کار در صنایع پتروشیمی ایران، نشان داد که بیش از ٣٢ درصد کارکنان، در سطح ضعیف قرار دارند. (ساروجانی و طالبیان، ١٣٨١)
بر اساس آمار بانک جهانی رتبه ایران در شاخص کسب‌وکار که می‌تواند یکی از نماترهای فرهنگ و اخلاق کار باشد، در سال ۲۰۱۳، ۱۴۵، ۲۰۱۲، ۱۴۴، در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۰، ۱۲۹ بوده است. این روند نشان می‌دهد که هرساله وضعیت ایران در شاخص فضای کسب‌وکار تنزل کرده است. (World Bank, Doing Busines)
نتایج پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان در خصوص شاخص‌هایی مانند امانت‌داری، صداقت، پایبندی به قول، دورویی و تظاهر، تقلب و کلاه‌برداری که جملگی در شاخص فرهنگ کار قابل بهره‌برداری و استنتاج هستند، نشان می‌دهد که وضعیت جامعه چندان مطلوب نیست.
به لحاظ امانت‌داری ٥/۴۷ درصد در حد ضعیف، صداقت در بیش از نیمی از جامعه در حد ضعیف، پایبندی به قول در بین ۴۲ درصد در حد ضعیف، دورویی و تظاهر در بین ۸/۶۴ درصد در حد زیاد و تقلب و کلاه‌برداری نیز در بین ۶۹ درصد در حد زیاد ارزیابی‌شده است.
شاخص‌های اخلاقی در جامعه مرتبط بافرهنگ کار
میزان امانت‌داری صداقت پایبندی به قول دورویی و تظاهر تقلب و کلاه‌برداری
کم ۵/۴۷ ۷/۵۰ ۴۲ ۸/۲۰ ۱۸
متوسط ۵/۲۹ ۳/۳۱ ۲/۳۷ ۳/۱۴ ۱۳
زیاد ۹/۲۲ ۳/۱۸ ۷/۲۰ ۸/۶۴ ۶۹
 مأخذ: پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ١٣٨١
هم‌چنین معصومی راد (۱۳۹۰) به مطالعه وضعیت مقیاس اخلاق کار در بین مردان شهر تهران پرداخت. طبق نتایج این پژوهش، میانگین مقیاس اخلاق کار (میزان گرایش و پایبندی به ارزش‌ها و هنجارهای کار و فعالیت اقتصادی) ٦١/٣ بر روی طیف ٥ درجه‌ای لیترت به‌دست‌آمده است. در بین ابعاد پنج‌گانه اخلاق کار، درستکاری با میانگین ٩٣/٣ بالاترین رتبه را به دست آورده است.
پس‌ازآن وقت‌شناسی با میانگین ٨٣/٣ قرار دارد. انگیزه موفقیت و پیشرفت با میانگین ٧٥/٣ در جایگاه سوم قرارگرفته است. سخت‌کوشی و ارج نهادن به کار با میانگین ٦٢/٣ در مرتبه چهارم قرار دارد. اراده‌گرایی با میانگین ٥٣/٣ در جایگاه پنجم قرار دارد. این بدان معناست که میزان تقدیرگرایی پاسخگویان بالاست. در تفسیر این نتیجه به مطالعات کیفی اشاره شد که نشان می‌داد افراد به کار ارزش زیادی قائل‌اند به فکر موفق شدن هم هستند، از کسب سود خرسند شده و به دنبال آن هستند، سعی می‌کنند رضایت مشتری را نیز جلب کنند، ولی درعین‌حال معتقدند، پولی که به دست آمد، رزقی است که خدا تعیین کرده و اگر هم درآمد خوبی کسب نکنند، باز از خدا سپاسگزارند و معتقدند که نباید کفر نعمت کرد. اغلب ایرانی‌ها بر این باورند که روزی‌رسان خداست و هرچه او بخواهد، همان می‌شود.
البته این مانع از کار و تلاش آن‌ها نمی‌شود، بلکه نوعی استدلال در برابر نتیجه کار است که اغلب برای نتایج مطلوب طرح می‌شود. حتی نتایج مطلوبی که از راه‌های ناصواب به دست می‌آید نیز این‌گونه توجیه‌پذیر و مشروع می‌شوند.
هم‌چنین حسابگری و عقلانیت در عملکرد اقتصادی با میانگین ٥١/٣ در جایگاه ششم قرارگرفته است و درنهایت زیر شاخص دنیاگرایی و سوداندوزی قرارگرفته که میانگین ٠٥/٣ را به خود اختصاص داده است. تحلیل نتایج فوق نشان می‌دهد که اگرچه نمونه‌های تحقیق به وظیفه‌شناسی، وقت‌شناسی، درستکاری، موفقیت و پیشرفت و هم‌چنین سخت‌کوشی ارج می‌نهند و سعی دارند به این ارزش‌ها پایبند باشند، اما چندان به ارزش‌های مادی و دنیاگرایانِ پایبند نیستند.
به این معنا که چندان در پی سوداندوزی و دنیاگرایی، حسابگری در رفتار اقتصادی و اجتماعی نیستند و هم‌چنین معتقدند روزی هر کس را خدا می‌رساند و چندان به ارزش‌ها و هنجارهای مربوط به فردگرایی و اراده‌گرایی باور ندارند.
محصولات پیشنهادی:

ماسک بلک

تبیین ضعف فرهنگ و اخلاق کار در ایران
برخی از منابع موجود در ارتباط با نگرش ایرانیان به کار به راین عقیده‌اند که ایرانیان کار را مساوی با رنج و زحمت دانسته و آن را امری دردآور و طاقت‌فرسا قلمداد می‌کنند. در این متون عوامل متعددی در شکل‌گیری این نگرش برشماری شده است که ازجمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به شیوه‌های تولید کشاورزی، نظام‌های زراعی، زندگی ایلی و کوچ‌نشینی، کم‌آبی و وابستگی به‌قدر سیاسی، اقتصاد رانتی، ناامنی و غارت آذوقه و محصولات کشاورزی اشاره کرد. (قاضی مرادی، ۱۳۸۷: ۷۳- ۲۷) در ادامه برخی از تبیین‌های صورت گرفته در خصوص علل ضعف فرهنگ و اخلاق کار در بین ایرانیان بررسی می‌شود.
تقدیرگرایی
تقدیرگراییبیانگر این دیدگاه است که همه‌ی اعمال و فعالیت‌های انسانی و نیز هر آنچه در جهان روی می‌دهد از پیش تعیین‌شده و لذا هر کوششی برای تغییر وضعیت خود و جهان بیهوده است. برخی معتقدند که در فرهنگ ایران، از دیرباز تقدیر امری دانسته شد که از بیرون به انسان تحمیل می‌شود و هر فرد باید آن را همچون «قسمت» خداوندی در نظر گیرد و به آن تسلیم شود. (قاضی مرادی، ۱۳۸۷: ۱۱۶)
بر این مبنا گفته می‌شود که ایرانی‌ها به راین باورند که روزی‌رسان خداست و هرچه او بخواهد، همان می‌شود. البته این مانع از کار و تلاش آن‌ها نمی‌شود، بلکه نوعی استدلال در برابر نتیجه کار است که اغلب برای نتایج مطلوب طرح می‌شود. حتی نتایج مطلوبی که از راه‌های ناصواب به دست می‌آید نیز این‌گونه توجیه‌پذیر و مشروع می‌شوند.
در این نوع نگرش که با نگرش اشعریون نیز مشابهت‌هایی دارد، انسان باکار و فعالیت خویش چیزی را نمی‌آفریند، بلکه محصول کار خویش را ـ که از پیش مقدّر شده ـ فقط کسب می‌کند. این نوع نگرش که رضایت، تسلیم و پذیرش وضع موجود را در پی دارد و تلاش در جهت تغییر اوضاع فردی و جمعی را تحریک و تهییج نمی‌کند، در عرفان ایرانی نیز که ریشه‌های کهن دارد، مشهود است.
ای درویش! چون دانستی که کار آدمی پیش از آمدن وی ساخته‌اند، به داده خدای قناعت کن و راضی و تسلیم شو. درویش را بادرویشی می‌باید ساخت و توانگر را با توانگری هم می‌باید ساخت، از جهت آن‌که درویشی و توانگری هر دو سبب عذاب آدمی است… درویش می‌پندارد که توانگر در راحت و آسایش است و توانگر می‌پندارد که درویش در راحت و آسایش است. (نصفی، ۱۳۷۷: ۱۲۸)
همچنین اشعار و پندها، امثال بسیاری در فرهنگ ایرانیان جاری و ساری است که توصیه می‌کند: در برابر قضا و قدر و آنچه سرنوشت تعیین کرده باید تسلیم بود و شکوه نکرد.
در نگرش تقدیرگرایانِ، زندگی امری است که حادث می‌شود و مسیری است که پیش پای انسان گسترده است و نه راهی که انسان باکار و فعالیت خویش طی می‌کند. پس باید با آنچه حادث می‌شود خود را سازگار کنیم و رنج و محنت بی‌خود نبریم.
یکی از دلایلی که در قوام و دوام نگرش تقدیرگرایانِ ایرانیان مطرح‌شده، این است که ایرانیان راهی نداشتند جز اینکه در برابر مشقات زندگی در فلات کم آب ایران، بلایای طبیعی، سلطه حاکمان مستبد و ستم راهزنان و ایلات که گاه‌وبیگاه شهرها و روستاها را غارت می‌کردند به رضا و تسلیم پناه آوردند. چراکه در چنین شرایطی ایرانیان خود را فاقد هرگونه قدرت و توانی برای حفظ وضع خود و یا بهبود در آن می‌دیدند. زندگی آن‌قدر بی‌ثبات و ناامن بود که ایرانی را یارای آینده‌نگری نبود.
دم را غنیمت شمار، امروز را خوش باش، فردا خدا بزرگ است، امروز را بگذران، فردا کی مرده و کی زنده «تدبیر را به تقدیر حواله کن» ازجمله توصیه‌هایی است که در این شرایط معنی می‌یابد. (انصاری، رسالت کلمات، از مجموعه رسایل فارسی، ص ۵۰۳)
کاتوزیان در این خصوص از مفهوم «جامعه کوتاه‌مدت» سخن می‌گوید و معتقد است ایران به دلیل ساختارهای مقتدر سیاسی و همچنین ناامنی‌ها و بی‌ثباتی‌ها جامعه‌ای کوتاه‌مدت است که در آن آینده‌نگری و سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی چندان مورد اعتنا نیست و لذا توسعه با موانع فراوانی روبروست. (کاتوزیان، ۱۳۸۷)
آن لم بتون در کتاب مالک و زارع در خصوص علل و زمینه‌های تقدیرگرایی ایرانیان به عامل ناامنی روستایی در ایران اشاره می‌کند و می‌نویسد: بارزترین ویژگی زندگی روستایی ناامنی است. دهقان امنیت ندارد، زیرا عوامل طبیعی غالباً او را به نقصان محصول تهدید می‌کند. امنیت ندارد، چون قیمت‌های بازار در نوسان است. امنیت ندارد، چون همنوعانش از او اخاذی می‌کنند. به‌علاوه فقر و تنگدستی مهم‌ترین مسئله‌ای است که دهقان دائم با آن روبروست. (لم بتون، ۱۳۶۲: ۶۷۸- ۶۷۷)
لم بتون نتیجه‌گیری می‌کند که در چنین اوضاع و احوالی دهقان ایرانی ناگزیر می‌شود، نگرشی را در خود بپروراند که بین او و محیطش سازگاری ایجاد کند. او این نگرش را جبرگرائی یا تقدیرگرایی می‌داند.
مذمت دنیا
یکی دیگر از نگرش‌هایی که بیشتر برگرفته از فلسفه ثنویت است و از فلسفه تصوف مایه می‌گیرد، طرد دنیا و نکوهش تجلیات مادی و دنیوی است. در این نگرش هرچه که انسان را به دنیا پیوند می‌دهد و دل‌بسته می‌کند باید طرد شود و پیش از همه ثروت‌اندوزی به‌عنوان عنصر مهم پیونددهنده انسان با دنیا و نیز کار به‌عنوان مهم‌ترین عامل «ثروت‌اندوزی» برای انسان عادی، ناپسند قلمداد شده است.
احمد غزالی به مریدان خود وصیت کرده است: «خلق را از برای بندگی آورده‌اند نه برای دنیاپرستی، فرمان نیست که جز به بندگی مشغول باشد. اگر رخصتی بود، یک‌لحظه به کاری دیگر مشغول بودن، آن‌هم به‌قدر حاجت و ضرورت بود، پیشه نشاید گرفتن…» (غزالی، ۱۳۷۰: ص ۲۸۲)
همچنین می‌توان نمونه‌های فراوانی را ذکر کرد که نشان می‌دهد در جهان‌بینی صوفیانه، فقر نه‌تنها نکوهش نمی‌شود، بلکه ستایش می‌گردد. تصوف انسان را ذاتاً فقیر می‌داند و هر کوشش و فعالیت او را برای رهایی از این ذات بیهوده و پوچ می‌شمارد. (قاضی، ۱۳۸۷:‌ ۱۳۰)
در تصوف، فقر گاه تا مرحله «فنای فی الله»، اعتلا و اهمیت می‌یابد و فیض و مرحمت الهی شامل حال فقیران دانسته می‌‌شود. ازاین‌رو بسیاری از متصوفه ازجمله ملامتیه خود را به‌ظاهر متکدیان درآورده و از این راه ارتزاق می‌کردند تا مثلاً از این طریق نفس بدکردار را تحقیر کنند، لذا در تصوف و عرفان، فقیر می‌باید بود و فقیر بودن نیز در گدایی بروز می‌یافته است.
از همین‌جا بود که در برخی از نحله‌های صوفیانه و عارفانه «نذر به تکدی» ـ و نه البته «نذر به کار» و بخشش دستمزد کار به مستمندان ـ در پیشرفت صوفی در مراتب ملوک مؤثر دانسته می‌شود.
ترسیم الگوی مطلوب اخلاق و فرهنگ کار با تکیه‌بر آموزه‌های اسلامی
در اسلام کار به‌منظور کسب معاش واجب عینی و درراه رفع احتیاجات جامعه واجب کفایی است. ازاین‌رو حقوق کار در مقیاسی وسیع موردتوجه اسلام قرار دارد و صرفاً احکام آن به کارگران تابع و مزدبگیر اختصاص ندارد، بلکه کار کلیه طبقات جامعه را در برمی‌گیرد و غیر از حقوق کسانی که کار می‌کنند، نتیجۀ آن کار برای جامعه نیز لحاظ می‌شود. در اسلام، تنها وسیلۀ مالکیت مشروع کار است. احکام اسلامی دربارۀ حرمت ربا و احتکار‌ که سود حاصل از آن نتیجۀ کار نبوده بلکه با بهره‌وری از کار دیگران به دست می‌آید، بر این معنی متکی است. (کمالی، ۱۳۸۰: ۲۷)
از پیامبر اسلام نقل‌شده است که فرمود: «ما اول احد کم طعامان قسط اخیراً من عملید» یعنی اینکه انسان بهتر است طعامی را نخورد که ماحصل کار و عمل خود او نیست و یا روایت مشهوری که پیامبر بر دستان پینه‌بسته کارگر بوسه می‌زند و می‌فرمایند که خداوند چنین دستی را دوست می‌دارد، نشان‌دهندۀ اهمیت توجه به کار در اسلام است. (عراقی، ۱۳۶۷: ۱۷) هم‌چنین در اسلام، آیات و احادیث بی‌شماری در زمین شرافت ذاتی کار، حسن کار یدی، کار ذهنی، علم و تحسین علما وجود دارد.
هم‌چنین سیر امامم معصوم که ائمه ما کار سخت را بسیار دوست داشتند و حتی در اوج تموّل مالی بسیار شدید کار می‌کردند. امام باقر (ع) در مورد علی (ع) می‌فرماید: «جان امیرالمؤمنین خرج فی‌البداهه فی الحاجه قد جفاها یرید آن یراه الله یتعب نفسه فی طلب الحلال» یعنی، امیر مؤمنان در گرمای شدید برای رفع نیاز خود بیرون می‌رفت و می‌خواست خداوند او را ببیند که در طلب روزی حلال زحمت می‌کشد و خود را به مشقت می‌اندازد (همان).
در اندیش قرآنی، خاستگاه کار و تلاش مفید و سازنده، فطرت آدمی و عشق به کمال مطلق است، زیرا انسان خود فطرتاً کمال مطلق را جستجو می‌کند و با این کمال‌جویی در کار و تلاش به رضایت باطنی و درونی و سلامت روحی و روانی بیشتر و به کمال فردی و اجتماعی استوارتری دست می‌یابد.
علاوه بر قرآن، سنت ما بیشترین تأکید را روی کار، طلب حلال، اجتناب از حرام، شرافت کار، امانت‌داری و صداقت در کار و ارزش و احترام به کار داشته است، تعداد حدیث‌ها و روایاتی که در این زمینه می‌توان آورد قابل‌احصا نیست. در اینجا تعدادی ازاین‌رو ای‌ات ارائه شد تا ابعاد اخلاق کار اسلامی روشن شود.
رسول خدا (ص) به علی (ع) فرمود: «یا علی: من صفات المؤمن آن یکون کثیرالمعونه» (مجلسی، ج ۶۷ ص ۳۱۱)؛ یعنی ای علی: پرکاری از صفات مؤمن است.
از ابن عباس نقل‌شده است که وقتی کسی موردعلاقه پیامبر قرار می‌گرفت، حضرت، سؤال می‌کرد که آیا او شغل و حرفه‌ای دارد؟ و اگر می‌گفتند خیر می‌فرمود: از چشمم افتاد و در پاسخ به اینکه چرا این فرد از چشم شما افتاد می‌نمود: «لان المؤمن اذا لم یکن له حرفه یعیش بدینه» یعنی، زیرا هر که شغل و حرفه‌ای نداشته باشد از راه دینش زندگی خود را می‌گذراند (دلشاد تهرانی، ۱۳۷۶: ۱۲).
قرآن کریم به مال اهمیت داده و آن را مایه و پایه قوام و قیام انسا‌ن‌ها دانسته است. فقیر کسی است که مهره کمرش شکسته و قدرت ایستادن ندارد. ازاین‌رو در تعالیم اسلامی، تحصیل خردمندانه مال، خیر و فضیلت و اسراف و تبخیر آن شر و بد است. (مفاتیح‌الحیاه ۱۳۹۱: ۵۷۴)
رفاه اقتصادی جامعه در گرو دو عنصر محوری است، کوشش در تولید، قناعت در مصرف. (مفاتیح الحیاه، ۵۷۹ به نقل از تسنیم، جلد ۱۷: ص ۳۴۴) مقصود از تولید در اینجا هر نوع اشتغال به کار مشروع برای تأمین زندگی و پیشرفت اقتصادی فرد و جامعه است و شامل کشاورزی، دامداری، تجارت، صنعت و مانند آن‌ها می‌شود و در آیات و روایات بر آن تأکید شده است.
اموالکم التی جعل‌الله قیاما (سوره نساء، آیه ۵)
امیرمؤمنان علی (ع) می‌فرماید: ملتی که آب و زمین کشاورزی به اندازه کافی دارد ولی آب‌ها را مهار و زمین را اصلاح نکند و از آن‌ها بهره‌برداری نکند و در اثر کم‌کاری یا بدکاری محتاج گردد از رحمت حق دور باد. (قرب الاسناد، ص ۵۵، مفاتیح‌الحیاه ۵۸۰)
امام صادق (ع) می‌فرماید: «آنکس که در جهت گشایش زندگی خانواده‌اش تلاش کند مانند کسی است که درراه خدا جهاد نماید» (داوری، ۱۳۷۲، صص ۴۷- ۴۲). قال علی (ع): «الشّاخص فی‌طلب الرزق الحلال کالمجاهد فی‌سبیل‌الله» یعنی، «جوینده روزی حلال همچون مجاهد راه خداست» (دلشاد تهرانی، ۱۳۷۶: ۱۰).
علی (ع) می‌فرماید: «المؤمن یعاف اللهو و یألف الجّد» یعنی، مؤمن بیهودگی را کنار می‌زند و جدیت را به کار می‌بندد (همان: ۲۰).
اسلام با تأکید بر تضمین روزی بندگان از سوی خدای متعال، سعی و تلاش را توصیه کرده و در قرآن می‌فرماید: انسان جز محصول کوشش خویش مالک چیزی نیست. (سوره نجم، آیة ۳۹)
در اسلام بر سحرخیزی و آغاز کار روزانه از ابتدای روز تأکید فراوان شده و پرخوابی نهی شده است. بر این مبنا از مؤمنان انتظار می‌رود که شب را به استراحت و تمدد اعصاب و تجدید قوا سپری نمایند و برای آغاز کار در روزی دیگر خود را مهیا کنند.
امیرمؤمنان می‌فرماید: صبح زود در پی روزی رفتن، روزی را افزون می‌کند. نیز می‌فرماید: هیچ سحرخیزی درراه خدا برتر از سحرخیزی برای تأمین معاش فرزندان و خانواده نیست. (مفاتیح‌الحیاه، ۱۳۹۱: ۹۲)
مشاهده می‌شود که در اسلام از گرایش به صفات زاهدانه بدون عمل پرهیز شده است. ازنظر اسلام، عابدترین مردم، پر کارترین آن‌ها نیز هست، رسول خدا به علی (ع) فرمود: «یا علی، من صفات المؤمن ان‌ یکون کثیر المعونه» یعنی، ای علی: از صفات مؤمن این است که پر کار است (همان: ۲۰).
بر اساس تعالیم و آموزه‌های قرآنی و روایی فوق، سبک زندگی مطلوب در حوزة کار و فعالیت اقتصادی شامل ویژگی‌های زیر است:
۱ – در درجة اول کار و فعالیت اقتصادی مؤمن باید با قصد و نیت قرب الهی توأم باشد.
۲ – در کار و فعالیت اقتصادی و مراودات، معاملات و مناسبات مرتبط باکار و شغل باید تقوا رعایت شود و مؤمن باید خداوند را بر کلیه اعمال و کنش‌های خود حاضر و ناظر بداند و در پیشگاه خداوند حقی از کسی ضایع نکند و وظیفه‌اش را به درستی و به‌طور کامل انجام دهد.
۳ – طبق آیات و روایات ذکر شده، جد و جهد در کار و فعالیت اقتصادی و به‌منظور کسب روزی حلال تأکید فروان شده است.
۴ – مؤمن باید از منابع و امکانات در اختیارش به‌طور بهینه بهره برد و اسراف نکند.
۵ – مؤمن باید هر روزش بهتر از روز قبل باشد و باید به دنبال علم‌آموزی و پیشرفت و تکامل باشد.
۶ – مؤمن نباید از کید و مکر دشمنان مأیوس شود، مؤمن باید در کار خیر، پایمردی و استقامت داشته باشد و در مصائب و سختی‌های راه به خدا توکل کند و از طریق ایمان و عمل صالح برنگردد.
۷ – مؤمن باید وظیفه‌شناس و مسئولیت‌پذیر باشد و هر جا مشاهده کند که امر خیری بر زمین مانده، داوطلبانه انجام آن را بر عهده گیرد.
۸ – مؤمن باید از مشورت و همکاری اهل خیر و ابرار بهره گیرد.
۹ – در اسلام بر اهمیت و ارزش وقت و زمان تأکید شده و به مؤمنان انذار داده می‌شود که در قیامت باید در خصوص نحوة سپری کردن عمرشان در دنیا پاسخ دهند و لذا نباید عمرشان را در مسیر بطالت، تباه نمایند.
۱۰ – هم‌چنین در اسلام بر پایبندی به خانواده و جامعه و تلاش در جهت تأمین رفاه همسر و فرزندان از طریق کار و و تحصیل روزی حلال توصیه فراوان شده است. در اسلام رزق حلال یعنی درآمدی که از طریق خدمت و خیر به جامعه و دیگران تحصیل شده باشد و کسب روزی از راه‌های نامشروع مذمت شده و رعایت حقوق دیگران مورد تأکید قرارگرفته است.
بر اساس مطالعات نظری فوق، ابعاد و مؤلفه‌های زیر جهت ترسیم فضای مفهومی اخلاق کار اسلامی معرفی می‌شود.
نتیجه‌گیری
طبق آموزه‌های اسلامی، هر مؤمنی باید شبانه روزش را به سه قسمت مساوی بخش کند. یک بخش را به کار و کسب روزی حلال بپردازد، یک بخش را به فراغت، استراحت و امور منزل و بخش سوم را به عبودیت خدا و امور معنوی اختصاص دهد. (نهج‌البلاغه، ۱۰۰۸) این بخش‌بندی زندگی و اوقات شبانه‌روز خطوط اصلی سبک زندگی اسلامی را ترسیم می‌کند.
در این مقاله صرفاً یکی از این ابعاد سه گانه یعنی کار و فعالیت شغلی و اقتصادی موردتوجه قرارگرفته و به‌منظور مدیریت سبک زندگی مطابق با الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت، الگوی اخلاق کار اسلامی یا سبک مطلوب کار و فعالیت اقتصادی در اسلام تبیین شده است.
تحقق اهداف و آرمان‌های پیشرفت و توسعه در گرو عوامل متعددی است که ازجمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به رفتار اقتصادی به ویژه اخلاق کار و تلاش در بین آحاد جامعه اشاره نمود. اخلاق و فرهنگ کار از مؤلفه‌های اصلی نیل به توسعه و پیشرفت است و بدون وجود بستری مناسب برای کار و فعالیت مولد آحاد مختلف جامعه، امکان نیل به اهداف توسعه و پیشرفت فراهم نخواهد بود.
آثار و پیامدهای کار را می‌توان در دو سطح فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار داد. در سطح فردی، کار منشأ بروز و ظهور فضائل انسانی و به دلیل شکوفایی همین ظرفیت‌های نهفته در انسان، مولد و خلاقیت‌آفرین است. مولد بودن کار در فرد احساس رضایت و خشنودی ایجاد می‌کند. همچنین دستاورد و محصولی که از طریق کار نصیب انسان می‌شود، به دلیل قابلیت مبادله‌ای آن ارزشمند است.
چون نیازی را برطرف ‌نماید و لذا موجب رضایت و خرسندی در مصرف کننده می‌شود. به‌علاوه انسان به‌عنوان اشرف مخلوقات مهم‌ترین تمایزش با دیگر موجودات در خلاقیتی است که از طریق کار نشان می‌دهد و در اثر آن و به‌منظور دست‌یابی به شرایط آرمانی، خود و محیط پیرامونش را تغییر می‌دهد. از بعد اجتماعی، کار به تعالی جامعه و تحقق آرمان‌ها و ارزش‌های بشری کمک می‌نماید. ازجمله مهم‌ترین این آرمان‌ها می‌توان به پیشرفت، رفاه و بالندگی اشاره نمود.
کار صالح و شایسته سرمنشأ تحقق آرمان‌های جهانشمول بشر است. در جامعه‌ای که آحاد آن برای نیل به ارزش‌ها و اهداف جمعی در تلاش و کوشش باشند و در انجام وظایف و تکالیف خود به نحو شایسته عمل نمایند و تمامی مساعی خود را بکار گیرند و از منابع در اختیارشان نیز به‌طور مناسب استفاده کنند و به قواعد و هنجارهای کار احترام بگذارند و به حقوق دیگران تعدی نکنند، چنین جامعه‌ای از بالاترین میزان پیشرفت و بالندگی، رفاه و آسایش و نظم و امنیت برخوردار خواهد بود و درگیری، خشونت، تنش، ناامنی، آشوب، بی‌نظمی، طغیان، شورش، معضلات و مفاسد اجتماعی نیز مجال ظهور و بروز نخواهند داشت یا دست کم به کمترین مقدار خود خواهد رسید.
از زاویه‌ای دیگر می‌توان گفت که منشأ بسیاری از مصائب و معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که یک جامعه را ناکارآمد می‌نماید و مانع از تحقق آرمان‌های پیشرفت می‌شود، زیرپاگذاشتن ارزش‌ها، قواعد، قوانین و هنجارهای مربوط به کار و فعالیت اقتصادی است. لذا پیشرفت، توسعه، تعالی و بالندگی هر جامعه و تمدنی، در گرو کار، تلاش، سعی و کوشش جمعی است. جامعه‌ای که از تلاش و کوشش و سخت کوشی روی‌گردان است، چاره‌ای جز پذیرش فقر و بدبختی، رکود و رخوت، بی‌نظمی، ناامنی و آشوب نخواهد داشت.
به همین دلیل اسلام جایگاه ارزشمندی برای کار و تلاش چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی آن قائل شده است. این دیدگاه در اسلام که به روشنی در آیات و روایات تبیین شده است با نظر برخی از متفکران غربی که اسلام را دین تنبلی و تن‌پروری دانسته‌اند، در تضادی آشکار قرار دارد. در اسلام تصریح شده که هیچ چیزی برای انسان غیر از طریق کار و تلاش حاصل نمی‌آید و انسان باید برای تحصیل رزق و روزی به سعی و تلاش همت گمارد.
راه‌کارها و پیشنهادها
به‌منظور ارتقاء اخلاق کار اسلامی باید در دو زمینه برنامه‌ریزی و اقدام کرد: زمینه اول به تقویت اخلاق کار اسلامی از طریق فرهنگ‌سازی، آموزش و تربیت نسل‌های جدید مرتبط است و زمینه دوم به حذف یا کاهش عوامل کاهنده اخلاق کار اسلامی در محیط‌های کار و فعالیت اختصاص دارد. درزمینهٔ اول فرهنگ و نگرش کارمحور در جامعه باید تقویت شود.
چراکه جامعه ایران برای نیل به توسعه و پیشرفت به تربیت هرچه بیشتر انسان‌های اراده‌گرا، موفقیت‌‌طلب، آینده‌نگر، برنامه‌ریز، سخت‌کوش، وظیفه‌شناس و درستکار، حسابگر، وقت‌شناس، اهل پس‌انداز و سرمایه‌گذاری، خلاق و کارآفرین نیاز دارد. در این راستا خانواده، نظام آموزشی، رسانه‌ها و سایر نهادهای فرهنگی باید در جهت تشویق افراد به درونی کردن این ارزش‌ها عمل کنند و مانع تکوین باورها و نگرش‌های بدبینانه، تقدیرگرایانِ، دم غنیمتی و دنیاگریزانه در افراد شوند.
مهم‌تر از ایجاد و تقویت اخلاق کار توسط نهادهای تربیتی و فرهنگی، دولت باید با وضع قوانین و ایجاد سازوکارهای مناسب، به تقویت اصل شایستگی و شایسته‌سالاری همت گمارد تا مانع افول اخلاق کار جوانان و فارغ‌التحصیلانی شود که با انگیزه و اشتیاق بالایی به بازار کار وارد می‌شوند. در جامعه‌ای که افراد احساس کنند، مزایای اجتماعی مانند ثروت، قدرت، شغل؛ مقام و منصب و … بر مبنای اصل شایستگی توزیع نمی‌شود، رقابت لجام‌گسیخته و ناهنجار برای کسب این مزایا نیز رخ می‌دهد. (رفیع‌پور، ۱۳۸۴: ۲۸۵) و در نتیجه اخلاق کار تضعیف می‌شود.
در مجموع باید به افراد آموخت که در صورتی می‌توانند به موفقیت بیشتر دست یابند که وظایف‌شان را به بهترین شکل انجام دهند. انجام وظایف یکی از بارزترین مسیرها و شیوه‌هایی است که افراد می‌توانند از طریق آن بر رقبای خود پیشی گیرند؛ اما باید به موازات آن پاداش متناسب نیز در نظر گرفت تا در افراد احساس بی‌عدالتی شکل نگیرد. چراکه احساس بی‌عدالتی از دو جنبه اخلاق و فرهنگ کار را دچار بحران می‌کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر